داشت اصرار شوهر نادان


که شود زن مطاوع وجدان

رخ نپوشد ز مرد بیگانه


خاصه زان نوجوان فرزانه

زن ازین گفته هاکسل می شد


قهر می کرد و تنگ دل می شد

به حذر بود ازآن طریقه شوی


و بژه از آن رفیق تازهٔ اوی

ساده دل هرچه بیش می کوشید


زن رخ ازغیر بیش می پوشید